بخش پایانی
نگاه به آینده با توجه به مشکلات جدید
جهشهای جاری، رویکردی را که معمولاً بر آن اساس پیگیر حل مسائل جهان کنونیاند، بیخاصیت کرده است. برای پاسخگویی به انتظارات زنان و مردان، جهتگیریهای جدید خود را تحمیل کردهاند. اتوپیای تجددگرایی به این امید بود که انسان را به موجودی خردگرا و ستیزهجو علیه اندیشههای واپسگرا تبدیل کند. برای نیل به این هدف، آرزو داشت باور به خصوص نوع مذهبی آن را که جاری و ساری در جوامع سنتی بود، ریشه کن کند. پس به دنبال باوری جدید از نوع ایدئولوژی بود. تجربه مدرنیته نشان میدهد که هیچ نوع زندگی اجتماعی نمیتواند خود را از نظام باورها جدا بداند، لیکن فلسفههای تاریخ که بر آنها تکیه میکرد، به تمامی الهامات و خواسته های انسانها پاسخگو نبودند. مدرنیته مکتبی که انتقال رفتارها و هنجارهای خردمندانه را انتقال میداد، رو به گسترش نهاد، اما از این رهگذر، انتقال برخی مؤلفههای مهم فرهنگی از نسلی به نسل دیگر ممکن نیست؛ صورتبندی فرآیند اجتماعیشدن، مدنیت یا رفتارهای روزمره از آن جمله هستند و طولانیشدن دورههای آموزشی، این نقطههای کور یا خلاها را خطیرتر می کند. انتشار لحظهای صدا و تصویر حتی در فواصل دور، تا حدی این خلاء را جبران و امکان تبدیل فرهنگهای مردمی به فرهنگهای تودهای را فراهم کرد. با این حال هنوز هم حفرهای وجود دارد و آن، پوشش دادن ابتکارهای فردی است که متأسفانه از این ابتکارات فردی فقط بخشی از جمعیتبهرهمند میشود. برای برقراری عدالت و برابری فرصتها در ورود به فرهنگ ناشی از ابتکارهای فردی باید چارهای اندیشیده شود. رشد فناوریها در جابجایی انسانها و کالاها و نشر اطلاعات، نوعی دگرگونی را در سازوکار بنگاهها تحت رقابتی فشردهتر و انعطاف بیشتر و پراکنش بیشتر واحدها به دلیل ظهور تسهیلات مخابراتی به وجود آورده است، تسهیلاتی که حتی استقرار در خارج را برایشان فراهم کرد. این شرایط، نقش و کار دولت را متحول کرد، تا جایی که ظرفیت اخذ مالیاتها را محدود کرد و در نتیجه، از اعتبارات اعطایی آنها به عنوان کمکهای اجتماعی کاست.
پیگیری برای رسیدن به آیندهای بهتر، مستلزم این است که بشریت خلاقتر شود؛ این مهم در گرو امکان حرکت انسانها و نشر اطلاعات است. به طور همزمان آزادی حرکت انسانها متضمن تهدیدهایی است که مخل آرامش انسانها، امنیت ضروری برای کالاها و نیز زندگی جوامع است. بنابراین، میان آزادی چرخش، مبادله و نشر اطلاعات و نیز ضرورتهای امنیتی باید نوعی تعادل برقرار شود. اگر نتوانیم به آن دست یابیم، حذف مرزها که باید کنترل شوند، موجب میشود این کنترلها جماعتی را که توانایی خوداتکایی دارند در خود فروبرده و جوامع بستهای شکل گیرند.چرخش آسان اطلاعات، تنها شرط نوآوری نیست، بلکه زمانی این نوآوری پویا خواهد بود که صاحبان خلاقیت قادر باشند از مزایای خلاقیت خود بهرهمند شوند. تحقق این شرط اقتضا میکند که حقوق مربوط به مالکیت فکری به رسمیت شناخته شده باشد. اشکال و روش حفظ این حقوق در گذشته و در روزگار فناوریها و امکان بازتولید و تکثیر آثار دیگر کارساز نیست. شاهدیم که نوعی دگرگونی بنیادی در ساز و کار حقوق مالکیت فکری در حال شکلگیری است که در حال عمومیت یافتن است. رشد فناوریها که جهانی شدن را سرعت بخشید، بازگشت به نوع حاکمیت وستفالی را ناممکن کرد. با این حال، عینیت یافتن یک آینده بهتر برای مجموعه جامعه و بشریت، بدون در اختیار داشتن نهادهای تضمین کننده تعمیم ارزشهای عمومی که آزادی و امنیت هستند، غیرممکن است. سپردن امور مهم به بخش خصوصی موجب افزایش نابرابریها در میان بخشی از جمعیت خواهد شد.بنابراین، باید به نوعی اصلاحات سیاسی روی آورد. دولت های آینده محدوده اعمال قدرتشان گسترده نخواهد بود، زیرا قدرت با سطوح دیگر تصمیم گیری به مشارکت گذاشته میشود. نهادهای بینالمللی، دولت های فراملی و ناحیهای یا محلی و سازمانهای خصوصی در چارچوب این تحولات و دگرگونیها در حال وقوع هستند. ظهور پژوهشها پیرامون حکمرانی گواه بر این وضع است و باید آن را به ژرفا برده و سیستمی کرد. آنچه باید از اتوپیای مدرنیته رهایی یابد، بعد دموکراتیک آن است و آنچه کمتر از آن صحبت میکنند، بستری است که دولت قانون را تضمین کند.